به مقصد اشاره کنید

شما برای تغییر هیچ ذهنیتی از انتهای کار ندارید ولی وقتی یکی را برای خودتان الگو می کنید یا انتهای کار را برای خودتان شفاف می کنید ، دیدگاه روشنی نسبت به تغییر پیدا می کنید ،پس لازم است که به مقصد اشاره کنید

به مقصد اشاره کنید تا بهانه دست فیل ندهید

گفتیم که فیل دنبال بهانه است برای تغییر نکردن و به طور مداوم دلیل تراشی می کند که فیل سوار را از ادامه راه خسته کرده و در همان حالت همیشگی باقی بمانند ، عدم شفافیت مقصد همین بهانه را به فیل بی انگیزه می دهد که قدم در راه جدید نگذارد و فیل سوار از انتهای راه ذهنیتی نداشته باشد .

تصویر دقیقی از مقصد ترسیم کنید

من از ابتدای ماه جدید تصمیم می گیرم که سالمتر زندگی کنم 

تصویر دقیقی از سالمتر زندگی کردن ندارم 

چند روز بعد احساس گرسنگی می کنم و داخل آشپزخانه یک دانه چیپس بزرگ می بینم

مطمئناً شکی نیست که در این لحظه فیل من چیپس می خواهد

و فیل سوار یارای مقاومت با فیل را ندارد

چون ذهنیت دقیقی نسبت به سالم تر زندگی کردن ندارد

پس شروع می کند به دلیل تراشی کردن :

خب من دیروز به جای شام ، سالاد خوردم

یا امروز ناهار نمک کمتر خوردم

یا من که قرار نیست دیگر هیچ وقت چیپس نخورم

 اصلا مگر قرار است من خودکشی کنم …

در نهایت خودم را گول می زنم و متقاعد می کنم که بله این جایزه من هست و تمام چیپس را می خورم.

اگر مقصد خود را مشخص نکنیم به خود اجازه بهانه تراشی میدهیم

هدف سالم زندگی کردن دقیق نیست(مقصد سالم زندگی کردن کجاست؟)

و تعریف دقیقی از مقصد به ما نمی دهد

و فرصت برای دلیل تراشی فیل سوار را فراهم می کند

کافی است من الگویی را برای خودم انتخاب کنم که از زندگی سالمی برخوردار است

یا کتابی را مطالعه کنم  که زندگی سالم را به صورت دقیق شرح داده است

فردی که چاق است و می خواهد لاغر کند و هیچ ذهنیتی نسبت به لاغری ندارد

تصورش این است که یک فرد لاغر هیچ خوراکی به غیر از آب نمی خورد

 این تصور او را از رسیدن به لاغری دور می کند

چون با هیچ یک از معیار های او هماهنگ نیست

حال اگر متوجه شود که فرد لاغر همه چیز حتی در برخی موارد بیشتر از او می خورد

ولی با رعایت یکسری اصول و قواعد و  یا از نزدیک با یک فرد لاغر اصولی آشنا شود می تواند راه تغییر را برای خود امکان پذیر و هموار کند .