ترک عادت حرف زدن بدون فکر

ای بابا ، تو نباید فکر کنی بعد حرف بزنی ؟

این چه شوخی بود که کردی ؟

آره حق با تو هستش

کاشکی فکر می کردم بعد صحبت می کردم

ای کاش لال  می شدم اون شوخی رو نمی کردم

شاید این موقعیت برای ما کم یا زیاد تکرار شده باشه ولی نمی تونه کسی ادعا کنه که از تمام حرفهایی که زده راضیه و هیچوقت هیچ تاسفی نخورده

 گروه بندی

چهار گروه هستند که با این عادت یا مشکل صحبت کردن بدون فکر قوی ، دست و پنجه نرم می کنند:

اول : آنهایی که بدون هیچ فکر و لحظه ای درنگ صحبت می کنند و شوخی می کنند و تبعاتش دامن گیرشان می شود

دوم : آنهایی که از ترس اینکه نکند صحبتی کنند که به کسی بربخوره یا ناراحت بشه یا مسخرش کنند ، هیچ صحبتی نمی کند و یک گوشه ساکت می نشینند

سوم : آنهایی که صحبت می کنند سریع و بدون فکر هم نیست ولی صحبت یا حرفشان جذاب و منطقی نیست

و به دل مخاطبشان نمی نشیند به واسطه اینکه نتوانسته اند

به درستی به صحبتش فکر کند یا تمرکز نداشته یا موقعیت را درست درک نکرده است

چهارم : افرادی که در گاهی اوقات بدون فکر صحبت می کنند همانند خانواده
در پاره ای از اوقات می ترسند صحبت کنند همانند جلسات رسمی اداره

در مواقعی از صحبت غیر منطقی برخوردارند مثل جمع دوستانه که کسی از صحبت کردنشان لذت نمی برد

اگر کسی در اکثریت مواقع بر اساس یکی از گروههای یک تا سوم عمل می کند دیگر نمی تواند خود را متعلق به گروه چهارم بداند

گروه اول را گروه بی فکر می نامیم 

گروه دوم گروه ترسو 

گروه سوم را گروه بی منطق

ولی فقط در مواجهه با صحبت کردن و فکر کردن همزمان و متناسب و در یک لحظه !

در سلسله مقالات ترک این عادت یا تغییر برای پیشرفت صحبت کردن با فکر قوی ، این گروهها را مورد بررسی قرار می دهیم ، آنالیز می کنیم تا بتوانیم مشکل هر کدام را حل کنیم