چگونه باورهای خود را تغییر دهیم
” چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟ “این سوالیست که ممکن است بار ها برایتان پیش آمده باشد
اما پاسخی برای آن پیدا نکرده باشید ، با ما در این مقاله همراه باید تا پاسخ این سوال را به شما بگوییم
روش تغییر باور
باور چیست ؟
باور اعتقاد عمیقی است که در وجود ما نهفته باشه و ما در هر رفتاری به آن رجوع می کنیم
مثال : من باهوش هستم
هرجا که پای هوش وسط بیاید ، با توجه به باورم من با خودم می گویم من باهوش هستم و این مسئله را راحت حل می کنم
مثال : من حافظه ی ضعیفی دارم
هر جا که مجبور بشم به حافظه ام رجوع میکنم ، با توجه به باورم می گویم من که حافظه ام ضعیفه ، بنابراین بعیده بتونه یادم بیادش
انواع باورها :
باورهای نیروبخش یا قدرتمند کننده :
باورهایی که موتور انسان را به حرکت در می آورد و به پیشرفت ما کمک می کند
مثال : من از پس هر کاری برمیام
باورهای محدود کننده یا مخرب :
باورهایی که باعث می شود انسان با همه تواناییها و امکاناتی که دارد ، نتواند خواسته خود را عملی کند
مثال : من خیلی ضعیف و خنگ هستم
چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟
برای اینکه به این سوال : چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟ پاسخ درست بدهیم
بهتر است به این سوال جواب بدهیم :
در اطراف خود چند نفر را میشناسی که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان، انرژی و هزینه صرف کردهاند؟
و چند درصد از آنها الان انگلیسی را می توانند به صورت تقریبا کامل صحبت می کنند؟
کمتر از ۱% ؟
شاید خودت نیز یکی از آنها باشی ؟
آنها تلاش کردهاند، زمان زیادی صرف رفت و آمد به کلاسهای متعدد کردهاند، هزینه زیادی پرداختهاند ،کتابهای آموزشی زیادی خریدهاند، اما نه به اندازه کافی!
چرا ؟
چون برای یادگیری زبان جدید، باید خود را در دنیای آن زبان غرق کنی.
یعنی آنقدر آن را بشنوی که گوش به نحوه تلفظ کلمات عادت کند.
سپس آرام آرام شروع به تلفظ آن کلمات نمایی، شاید لازم است یک متن را صدها بار بشنوی و تکرار کنی.
باید متعهد شوی که حداقل در ساعاتی خاص فقط به آن زبان صحبت کنی حتی اگر در آغاز کلمات اندکی را بدانی
حتی اگر نتوانی منظورت را بفهمانی. ابتدا برای بیان هر کلمه مجبوری فکر کنی
اما هرچه بیشتر به این تعهد پایبند مانده و ادامه میدهی، کم کم بصورت ناخودآگاه، بدون فکر کردن، صحبت میکنی.
باور ساختن دقیقاً مثل یادگیری یک زبان جدید است.
یعنی برای اینکه به خوبی متوجه شویم که چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟ باید :
آنقدر باورهای جدید را تکرار کنیم که ذهن ما به شنیدنش عادت کند، سپس متعهد باشیم و به شیوه باورهای جدید رفتار کنیم و تا باور جدید ساخته شود
همانند یادگیری زبان خارجی که باید خود را در این زبان غرق کنیم تا بتوانیم آن را یاد بگیریم
و تا وقتی باید متعهد به یادگیری زبان باشیم که به آن مسلط شویم
باور هم همینطور است
مثال :
راننده ای دارد در پشت سر ماشین شما می آید : چراغ می دهد و فاصله اش با ماشین شما بسیار کم است و بد رانندگی می کند
ممکن است شما سریع قضاوت کنید و بلافاصله بگویید : عجب آدم عوضی هستش ، آخه این چه وضع رانندگی هست ؟
و ممکن است بگوید : بهتره سریع بکشم کنار ، این بنده خدا خیلی عجله داره ! ممکنه یک اتفاقی براش افتاده باشه
این نوع قضاوت شما در یک لحظه اتفاق می افتد و برخاسته از باور شماست
در آن لحظه خاص شما فرصت بررسی ندارید و اولین فکر شما نشان می دهد باور شما چیست ؟
حال اگر بخواهیم باور خود را تغییر بدهیم
همانند همان یادگیری زبان انگلیسی باید خود را مقید به تغییر و یادگیری کرده باشیم
تا لحظه ای که از ما انگلیسی سوال شد بتوانیم راحت جواب آن سوال را بدهیم
یا لحظه ای که فکر می کنیم یا تصمیم می گیریم یا رفتار می کنیم ، باور مورد علاقه ما تعیین کننده باشد
وگرنه در آن لحظه فرصت بازگشت و تصحیح نداریم و باید قبلش آن اندازه تمرین کرده باشیم که باور درست ما را هدایت کند
مثال دیگر :
اجازه بدهید برای بهتر درک کردن اینکه : چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟ مثال دیگری بزنم
ما در کامپیوتر و برنامه های کامپیوتری با تنظیمی روبرو هستیم به نام روبرو هستیم به نام default
کاربرد آن چیست ؟
وقتی برنامه ای را شما باز می کنید به صورت ناخودآگاه بر روی هر چه که default کرده باشید باز می شوید
مثلا default اینترنت اکسپلورر یا موزیلای خود را گذاشته اید google
دیگر هر وقت اینترنت اکسپلورر یا موزیلای خود را باز می کنید به صورت ناخودآگاه گوگل را باز می کند
باور هم همینگونه است
باور default ذهن و رفتار شماست
با این تفاوت :
که شما در کامپیوتر به سادگی default برنامه را عوض می کنید
در حالیکه برای باور (default ذهن ) باید همانند یادگیری زبان انگلیسی ، ساعتها و روزها تمرین کنی تا باور یا default ذهن شما تغییر کند
مثال آخر برای چگونه باورهای خود را تغییر دهم ؟ :
باور من این است که من آدم عجولی هستم و هرکاری را باید سریع و عجله ای انجام بدهم
حال می خواهم باورم را تغییر بدهم و این باورم بشود که :
من آدمی هستم که اصلا عجله نمی کنم و با خونسردی کار را درست انجام می دهم
برای تغییر این باور باید خود را مقید و متعهد به باور جدید بدانم
باید از کوچکترین کارها و کارهایی که زمان و فرصت لازم برای انجام آن را دارم شروع کنم تا
زمانی که استرس دارم و احیانا باید سریع انجامشان بدهم بازهم براساس باور جدید درست عمل کنم و با خونسردی درست عمل می کنم
بنابراین لازمه تغییر باور ( چگونه باورهای خود را تغییر دهیم )
- انتخاب درست باور جدید
- مقید و متعهد بودن به باور جدید
- تکرار باور جدید تا تبدیل شدن به ملکه و default ذهن و مغز شدن
کتابی که میتواند زندگی شما را متحول کند
اقدامک
سعی کنید همیشه در انجام امور روزمره عادات خوب را تکرار کنید مثلا هر روز چند دقیقه ورزش کنید ، کتاب بخوانید و… و اگر تصمیم به تغییر با ترک عادتی گرفته اید با تکرار آن به صورت هر روزه ، آن را به یک عادت همیشگی تبدیل کنید
خلاصه
در این مقاله با بهره گیری از مثال های کاربردی سعی کردیم پاسخ سوال ” چگونه باورهای خود را تغییر دهیم ؟ ” را به شما عزیزان بدهیم
به طور خلاصه میتوان گف که کلید موفقیت شما در تغییر باور ها ، تکرار مکرر باور (تغییر) جدید است ، تا زمانی که باور ملکه ذهن شود
پیشنهاد
برای اینکه با باور و تغییر باور بیشتر آشنا شوید به شما پیشنهاد می کنم که مقاله دو روش تغییر و ترک عادت را از لینک زیر حتما مطالعه کنید
معرفی کتاب
یکی از کتاب هایی که میتواند شما را در پیمودن مسیر تغییر و ترک عادت همراهی کند
کتاب : به سوی کامیابی (unlimited power)
نویسنده : آنتونی رابینر
که از نظر علمی و آکادمیک به این موضوع پرداخته است
سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون بشه
سلام
ممنون و سپاس از شما
مطمئن باشید حسن جویی نه تنها در بنده بلکه برای تمام موجودات روی زمین تاثیر گذار و پرفایده است
بازتاب: قدرت نه گفتن ( شرط تغيير و ترك عادت ) - باور تغییر
سلام
خواهش می کنم
و خوشحال شدم
تشکر از شما، یه سوال داشتم؟ من اگه مثلا به یه روش یادگیری خو گرفته باشم و بعد تغییرش داده باشم، ممکنه که باورهام رو از دست بدم؟ مثلا من دوست داشتم توی طول روز کارهای زیادی انجام بدم، اما بعد فهمیدم، برای متخصص شدن و حرفهای شدن، باید توی یه کار حرفهای بشی و بعد بری سراغ کارهای دیگه، بر اساس همین، یه حس غریب بعد از این اتفاق بهم دست داد!
درود بر شما
اگر باور شما در تضاد با تغییر شما نباشد نیازی به تغییر ش نیست ولی اگر در تضاد باشد حتما باید تغییر ش دهید
به طور مثال شما فکر می کردید اگر می خواهید متخصص کامپیوتر شوید باید در تمامی زیرشاخه هایش کامپیوتر اعم از طراحی ، برنامه نویسی ، تایپ ، ویندوز و … حرفی برای گفتن داشته باشید
ولی الان متوجه شدید اگر در یک زیرشاخه مثلا طراحی سایت متخصص شوید بهتر است
اگر باور شما در راستای این اندیشه شما نباشد هر چقدر هم تلاش کنید موفق نخواهید شد
پس نیاز به تغییر باور اساسی خود دارید در غیر اینصورت نیازی نیست
تغییر خواه و تغییر ساز باشید